سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم-فرقه گرائی- یکی از فتنه های که گریبان گیر بشریت میشود- فرقه گرائی است- ممکن است- در اوائل این فرقه نظریات درستی  داشته باشد- .سپس میبایست در اثر مطالعات از ان مرحله عبور کند- ولی فرقه گرئی با تهمیدات وحیله هائی فرد را دران مرحله فیکس وثابت میکند- وا جازه عبور- به مراحل بالاتر را نمی دهد- وتبدیل به کفر ودروغ وبدعت میشود- این فتنه هم دامن  دین های الهی غیرالهی وایدولوژی های سکولارسیمی ساخت بشرا را دربر میگیرد-روش ان یک روش گنوسی است- یک مطلب بی منطق وبدون دلیل ولی عوام فریب- ودهان پر کن است- وشناخت ان  کمی پیچیده است وباید فرد مهارت وتیزهوشی واز دانش غنی برخوردار باشد- تمام بشریت- در طول زندگانی خوداش- اهدافی را درنظر میگیرد وسعی وتلاش میکند- که به ان اهداف دست پیدا کند-طریق عمل در کل- سیر وسلوکی است- از مرحله شروع تامرحله نهائی میبایست طی  طریق کند- یک شناخت کلی دارد که باید چه بکند- که بهان عرفان نظری گفته میشود- ولی ازان مهمتر باید-اعمالی- انجام دهد- که به ان عرفان نظری گفته میشود غالبا انسان به تنهائی  نمیتواند این مسیر را طی کند-اولا در مقدمات- استادمیخواهد که این راه را رفته باشد وچند نفر – که باهم همفکری کنند- که زودتر به نتجه برسد که درشرق تعداد انهاچهارنفر هستند- ودرغرب هم برای شروع کار همین چهارنفررا تاکید دارند—ولی در طول مسیر بعلل زیادی ممکن است هرفردی مسیری دیگری را انتخاب کند-در اسلام- یک طرف سالک است که میخواهد به سمت لقا الله برود وطرف دیگر خداوند منان است که سالک را هدایت میکند- وپس از مدتی- سالک در شناخت خداوندمنان به قله ای میرسد- همان لقا الله در دنیا است- میتواند- درهمان منزل وقوف  وساکن شود ولی پس از مطالعات واعمال خاص قله ای دیگری اشکار میشود- که اگرخواست به سمت ان قله میتواندحرکت کند-درشناخت خداوندمنان نهایتی وجودندارد- جناب اقای بودا- بودا یعنی انسانی که به روشنائی رسیده است- قبلا هندو بود- درمسائل- توحید ومعاد- طریقه هندودرا منطقی دانست- ولی در سیر وسلوک برای رسیدن به لقا الله- که یک نتجه ان- راحت شدن از اضطراب است نه رنج- فرق زیادی بین رنج است واضطراب- رنج همیشه وجود دارد- ولی نبایدایجاد اضطراب وپریشانی کند- ایجاد نا امیدی کند- نجاتی را برای خود نیابد- تمام ریا ضتهای سخت- هندو را انجام داد- به لقا الله- نرسید واضطراب همچنان در-او-وجوداشت-متوجه شد که راه درست هندو- را مغشوش وخراب کرده اند وتبدیل به ره وروش گنوسی کرده اند- راه درست درعمل بایدنتجه درست بدهد- هر راهایث که درعمل نتجه ای که باید بدهد –ندهد –بایدانرا کنار گذاشت- پس از تفکرات زیاد- را سیر سلوک را پیدا کرد- که به ان- ذن- دیانه گفته میشود- بطوریکه اگر دراه لقا الله بانوک شمشیر  ها – قطعه قطعه شود- رنج را تحمل میکند- ولی ارامش خودرا ازدست نمیدهد- البته این سیرسلوک- دوران کودکی تمدن بشری است- واین -ذن—تنها سیبرسلوک نیست- توبه هم است  اصول دین هم است وهم- در-ذن- است- در دوره طفولیت بشر- تفکیک بسیارکم رخ میداد- و درسیر سلوئکی بشر کم کم چون موضوعات مثلا- توحید نظری وعملی ومراقبه وتوبه وغیره پیچیده ومفصل شد- انها ازهم جدا شدند-درهر موردی که انسان تفکر کند وسیر وسلوک داشته باشد-ذن- است- ومطالب ساده هستند- بطوریکه- یکدختر خانم چهارده ساله- کمی باهوش میتواند به عمق فکر جناب اقای بودا برسدوطبیعی است که قرن ها پس از جناب اقای بودا- حوزه های تدریس بودائی- میبایست به مراحل  بالاتری از جناب اقای بود درتمام ابعاد عقلانی دراصول وسبک زندگانی وسیر سلوک برسند وبقول معروف از جناب اقای بودا – عبور کنند- ولی نشده است  علت این جمود وفیکس شدن چیست-؟؟ دلائل اش این است- من همین سئوال از یک فرد ژاپونی که لیسانس حقوق بود  وباهم درزیر بقعه حضرت علی بن حمزه بن موسی بن جعفر علیه السلام درشیراز- برخورد کردم ودرکناری این سئوال را مطرح کردم- ایشان فرمود  از نظر من بودا به مرحله ای رسیده است نقش خدائی میتواند  برای بشرانجام دهد ییعنی به رسالت الهی رسیده است-خداگونه است- برا ی مبتدئی رابطه دوطرفه واز طرف حضرت بودا الهامات میدهد که ایشان چند بار این الهمات را گرفته است وبنا برکتب بودائی- کسانی به درجه بودا برسند وخالص باشند روح حضرت بودا درانها حلول میکند وانهارا راهنمائی میکند واین بار مسئله دو طرفه میشود- دیگر ان دختر چهارده ساله مطالبخوذا نمیگوید بلکه مطالب جناب اقای بودا- میگوید ایشان ذرباره حضرت علی بن حمزه علیه السلام سئوالاتی کرد که من پاسخ دادم- ایشان فرمودند از نظر من ایشان میتواند هم الهام دهد وهم هدایت کند واگر چند روزی که من درشیراز هستم شمارا ملاقات کنم- الهامی که من-از ایشان گرفته ام به شمات خواهم گفت وسپس ایشان درمقابل ضریح کرنشی کردن  ورفتن- اینجا است که یک بدعت- یک –کفر- ویک دروغ باعث میشود که فرد نتواند از مسلک بودائی جدا شود- عینا همین روش در مسیحیت رخ داده است- دریهودیت گفته میشود- که چون عیسی علیه السلام نیامده است ما به ناچار باوجود انکه رسولان پایان یافته اند یهودی باقی بمانیم-

 


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3
آذر 3